كارآفريني

درباره وبلاگ

كارآفريني

نیروهای برند

دوشنبه ششم 4 1401

...پویا یی شناسی برند...

در برند یکی پایداری مهم است و یکی ارتباط با محتوا. تغیرات بزرگ در فرهنگ، بازار سرمایه و فناوری،سوژه هایی را برای برند سازان به وجود می آورد تا بنشینند و فکر کنند.

 تغییر هرگز به خاطر این که جدید است شکست نمی خورد، بلکه اگر دیرتر از زمانش صورت گیرد، تقریبا همیشه شکست می خورد.

حقیقت از هر نوعی که باشد از سه مرحله گذر می کند. ابتدا آن را تمسخر می گیرند، سپس با خوشنت با آن مخالفت می کنند و دست آخر آن را به عنوان چیزی که بدیهی و مسلم است، می پذیرند.

...ماندگاری...

 ایجاد تمایز در برند سازی از اهمیت زیادی برخوردار است. مصرف کنندگان خریدار ارزش هایشان هستند و کسب و کارها در حال تجدید نظر در پیشنهاد ارزششان. عامل اصلی سه گانه ی مردم، سیاره ، سود، مدل کسب و کار جدیدی است که تغییر بنیادین در چگونگی سنجش موفقیت در کسب و کار را نشان می دهد.

 نقاط تماس ماندگاری: جایی که کسب و کار می تواند تمایز ایجاد نماید

 کفش های تامز: تامز بااین فرض ساده شروع به کار: با هرجفت کفش که شما بخرید، تامز یک جفت کفش نو به یک کودک نیازمند می دهد. یک جفت در برابر یک جفت.

...رسانه های اجتماعی...

رسانه های اجتماعی همان تبلیغات شفاهی هستند،ولی به نوعی دیگر.

تبلیغات شفاهی به تبلیغات ماوس تبدیل شده است.

 طبقات رسانه های اجتماعی :

 ارتباطی: بلاگ ها، میکروبلاگ ها، کانون های گفتگوی اینترنتی، شبکه ی اجتماعی

همکاری: ویکی ها، بوک مارک های اجتماعی، اخبار اجتماعی، بازبینی ها

سرگرمی: به اشتراک گذاشتن تصویرها، به اشتراک گذاشتن ویدئوها، پخش زنده، به اشتراک گذاشتن صوت و موسیقی، دنیاهای مجازی، بازی ها

...اعطای مجوز برند...

اعطای مجوز، برای صاحبان برندهای ثبت شده کسب وکاری بزرگ به وجود آورده است .آنان با دریافت مبلغی به عنوان حق امتیاز اجازه می دهند لوگو، نام، شعار یا سایر دارایی های حفاظت شده ی قانونی شان روی محصولی درج شود.این کار فرصتی است برای جذب مشتریان جدید و ایجاد شور و شعف در میان حامیان کنونی برند

مصرف کنندگان با برند هایی که برایشان آشناست راحت هستند؛ و به خرید محصولات جدید این برند ها راغب تر.

 مزایای اعطای برند

مجوز دهندگان یا صاحبان برند: ارتقای تصویر ذهنی برند، رشد ارزش برند، افزایش آگاهی نسبت به برند، تقویت جایگاه سازی برند و پیام برند، جذب مشتریان جدید به برند، ایجاد مزیت رقابتی، ایجاد ارتباط قوی تری با مشتریان، ورود به کانال های توزیع جدید، اجازه می دهد مشتریان عشقشان را به برند نشان بدهند، حفظ برند از طریق ثبت علامت تجاری و نظارت بر بازار، برای مصرف کنندگان تمهیدات جایگزینی محصول اصل را با محصول غیر قانونی و غیر مجاز فراهم می آورد. ایجاد درآمد بیشتر از طریق: فروش بیشتر محصول اصلی، کسب درصدی از محصول مجوز یافته

مجوز گیرنده یا تولید کننده: افزایش سهم بازار، گشودن کانال های خرده فروشی جدید، کسب فضای بیشتری از قفسه های خرده فروشان، افزایش آگاهی از محصولاتشان، ایجاد مزیتی رقابتی، افزایش فروش از طریق طبقه ی گسترده ای از محصولات، اعتبار بخشی به محصولاتشان، ایجاد درآمد بیشتر از طریق فروش محصولات مجوز گرفته

...برچسب زنی خصوصی...

برای بسیاری از خرده فروشان برچسب زنی خصوصی، یک استراتژی قدرتمند در ایجاد ارزش ویژه و یک عامل متمایزکننده است که به مصرف کنند گان برای خرید از فروشگاهشان دلیل و برهان بیشتری می دهد.

...گواهینامه...

با افزایش تصاعدی حق انتخاب، مصرف کنندگان در جستجوی روش هایی هستند تا تصمیم های آنان را تسهیل نموده، ارزش هایشان را همسو و هماهنگ با خریدشان سازد. به کدام یک از محصولات یا شرکت ها باید اعتماد کنند؟ کدام یک از برند ها از نظر محیطی و اجتماعی مسئول و پاسخگو هستند؟ کدام یک از محصولات ایمن هستند؟آیا از حریم خصوصی آنان حفاظت می شود؟

...برند سازی فردی...

 برند سازی فردی (خورشید شاه ،ناپلئون، کلوئوپاترا) کار انسان های مستبد و در عین حال بخشنده بود. ولی امروزه برای بقا و کسب وکار لازم و اجباری است؛ چه مدیر اجرایی باشید، چه رهبر طراحی، چه کارآفرین الهام بخش و چه همکار فروش. ما مثل خوانندگان هستیم. رسانه های اجتماعی دنیا را به صحنه ی هنر نمایی ما تبدیل کرده اند.رقابت هم تنگاتنگ و دشوار شده است. چرا برند سازی فردی این قدر مهم شده است؟ شغل ها دیگر چندان پایدار نیستند. در دهه ی گذشته تعداد افرادی که صاحب مشاغل آزاد (شخصی) بودند، رشد بسیاری داشته است. حدود یک سوم کل نیروی کار، دارای مشاغل آزاد هستند.

شش رمز در کار:

1-      برنامه ای وجود ندارد. 2- به نقاط قوت ها فکرکنید نه به نقاط ضعف ها. 3- مسئله شما نیستید. 4-استعداد با پشت کار نمایان می شود. 5- اشتباه های خوب کنید. 6- اثری از خود به جای بگذارید. 

قبل و بعد

...قبل و بعد...

 با رشد سازمان ها، هدف هایشان نیز روشن تر می گردد، جایگاه یابی شان اصلاح می شود و ممکن است با باز شدن بازارهای جدید وضعیت سهام تغییر کند. سه پرسش مهم در برابرتیم خلاق وجود دارد: وظیفه ی کسب و کار در برابر تغییر چیست؟ برای حفظ ارزش برند چه عناصری را باید حفظ کرد؟ تغییر باید انقلابی باشد یا تکاملی؟ بیشتر ابتکارها در هویت برند مستلزم طراحی دوباره است.

 با انسان های با استعداد کار کنید تا چیزی بسازید که مشتری از آن احساس منفعت کند.

فرآیند (فرآیند)

...فرآیندی برای موفقیت...

 فرآیند هویت برند مستلزم ترکیبی از تحقیق، تفکراستراتژیک،مزیت در طراحی و مهارت های مدیریت پروژه است. همچنین باید بسیار صبور باشید، تمام فکر و ذهنتان اصلاح امور باشد و بتوانید حجم عظیمی از اطلاعات را در هم بیامیزید.

 1: انجام دادن تحقیق: چشم انداز، استراتژی ها، اهداف و ارزش ها را روشن کنید. نیاز ها و ادراک های افراد ذی نفع را بررسی و پیدا کنید. ممیزی بازاریابی، رقابتی، فناوری، حقوقی و زبانی انجام دهید. با مدیریت اصلی و کلیدی به مصاحبه بنشینید. برند ها و معماری برندهای موجود را ارزیابی کنید. ممیزی ها را بازخوانی کنید.

 2: شفاف سازی استراتژی: آموخته هایتان را در کنار هم قرار دهید و ترکیب کنید. استراتژی برند را مشخص کنید. خط مشی جایگاه یابی را تدویین نمایید. ویژگی های برند را به طور مشترک ایجاد کنید. چکیده ای برای برند بنویسید. به توافق برسید. استراتژی نام گذاری را ایجاد نمایید. پیام های کلیدی را تدوین کنید. چکیده ای خلاقانه بنویسید.

3: طراحی هویت

3: طراحی هویت: آینده را مجسم کنید. ایده های بزرگ را از طریق روش طوفان مغزی شناسایی کنید. هویت برند را طراحی کنید. کاربرد های آن را مشخص نمایید. معماری برند را نهایی کنید. استراتژی بصری را نشان دهید. به توافق برسید.

 4:ایجاد نقاط تماس: طرح هویت را نهایی کنید. ظاهر و احساس را ایجاد نمایید. حفاظت از علامت تجاری را اجرا کنید. کاربردهای آن را اولویت بندی و طراحی کنید. برنامه طراحی کنید. معماری برند را عملی کنید.

 5: مدیریت سرمایه ها: در برند جدید سینرژی ایجاد نمایید. برنامه و استراتژی عرضه ی برند جدید را تدوین نمایید. ابتدا به صورت داخلی عرضه نمایید. به صورت خارجی عرضه نمایید. استاندارد ها و خطوط راهنما را تدوین کنید. برندتان را حمایت و تغذیه کنید تا به قهرمانان بپیوندد. از قهرمانان برند حمایت کنید.

 همه چیز از طریق فرآیند سیاسی اعتماد سازی و ارتباط سازی به وجود می آید.

مدیریت فرآیند

 برای دست یابی به اهداف بلند مدت پروژه ی هویت برند، مدیریت هوشمندانه ی پروژه از اهمیت بالایی برخودار است.

 فرآیند هویت نیازمند دامنه ای از مهارت ها هم از دیدگاه مشتری و هم ازدیدگاه شرکت است. همچنین، به رهبری و کارگروهی خلاقانه همراه با برنامه ریزی، هماهنگی، تحلیل، فهم متقابل و مدیریت زمان، منابع و پول نیاز دارد. علاوه بر سازمان دهی و نظم، فرآیند به بردباری، اشتیاق و تمرکز بر کسب هدف نهایی نیز نیازمند می باشد.

 چه کسی پروژه را مدیریت می کند؟

همواره بنیا گذار یا مالک یک کسب و کار کوچک، مدیر پروژه و تصمیم گیرو متفکر اصلی است. در شرکت های بزرگ تر،مدیر پروژه کسی است که مدیر عامل معرفی کند: مدیر بازاریابی و ارتباطات، مدیر برند یا شاید مدیر مالی. مدیر پروژه فردی با چنان اختیارهایی است که بتواند با استفاده از حجم وسیعی از هماهنگی، برنامه ریزی و گردآوری داده ها باعث وقوع پدیده ها شود. او باید دسترسی مستقیم به مدیرعامل و سایر تصمیم گیرندگان داشته باشد. در یک شرکت بزرگ مدیر عامل تیم برند تشکیل می دهد که شامل نمایندگانی از بخش ها یا خطوط کسب وکار مختلف می شود. اگر چه ممکن است این تیم تصمیم گیرنده ی نهایی نباشد، ولی باید به تصمیم گیرنده های اصلی دسترسی داشته باشد.

(0) نظر

علامت های برند

دوشنبه ششم 4 1401

...علامت های برند...

 علامت های برند را می توان با وجود شکل ها و شخصیت های بسیار متفاوتشان در تعدادی طبقات عمومی دسته بندی نمود. دنیای علامت های برند- از علامت های با معنای دقیق گرفته تا نمادین یا علامت های واژه گرا تا تصویر گرا- روز به روز در حال گسترش هستند.

 مرزهای میان این طبقات انعطاف پذیرند و ممکن است بسیاری از علامت های برند حاصل ترکیبی از عناصر بیش از یک طبقه باشند.

امضا: امضا ارتباطی ساختار یافته میان لوگو، علامت های برند و شعار تبلیغاتی است. برخی برنامه ها امضا را جدا می کنند تا علامت های برند و لوگو از هم جدا شوند.نوع دیگر آن،امضای عمودی و افقی است که می توان بر اساس نیاز از یکی آن ها استفاده کرد.

انواع علامت ها:

علامت های واژه ای:سر واژه ای ساده، نام شرکت یا نام محصولی است که برای انتقال ویژگی یا جایگاه یابی یک برند طراحی شده است.Moma، Nokia، Tate، Google،Ebay، IKEA

فرم حروف: طرحی منحصر به فرد که از یک یا چند واژه استفاده می کند و به عنوان عامل یادآوری کننده ی شرکت عمل می نماید.

مانند:HP، GE، UPS، B Corporation، Tory Burch، Unilever، OLIN، IMB، Univision

نشانه ها: علامت هایی که در آن ها نام شرکت به گونه ی تفکیک ناپذیری با یک عنصر تصویری ارتباط دارد.Elmer  ́s Glue-All ,LEED، OXO، TiVo

علامت های تصویری: تصویر معناداری است که به شکل ساده و خاصی درآمده و بی درنگ قابل تشخیص است. Twitter،Greyhouse، Lacoste، Polo، CBS، NBC، Apple

علامت های انتزاعی/نمادین: نمادی که انتقال دهنده ی ایده ای بزرگ می باشد و اغلب ابهامی استراتژیک در آن وجود دارد.

مانند: Miller، Herman، Nike، Merck، HSBC، Sprint، Target

مترادف ها: علامت برند ، علامت تجاری، نماد، علامت، لوگو، هویت

...زنجیره ی شناخت...

 از طریق هویت بصری، که به آسانی در ذهن باقی می ماند و به سرعت قابل تشخیص است، شناخت و آگاهی از برند تسهیل می شود. هویت بصری باعث شکل گیری ادراک ها و تداعیات ذهنی از برند می شود. بهتر از هر حس دیگری در مورد دنیا به ما اطلاعات می دهد.

 نماد ها با نمایش مکرر چنان قابل شناسایی می شوند که شرکت هایی همچون تارگت، اپل، نایکی لوگوی خود را در تبلیغات ملی از امضای شرکتشان حذف کرده اند.

 رنگ می تواند خودش عامل یادآورنده باشد؛ وقتی یک کامیون قهوه ای از گوشه ی چشم می بینید، می فهمید کامیون یو پی اس است.

 شکل:برای شناسایی شکل ها خواندن ضروری نیست، ولی شناسایی شکل ها برای خواندن ضروری است. مغز شکل های متمایزی را می شناسد که تاثیر سریع تری بر حافظه داشته باشند.

 رنگ: رنگ دومین عنصر این زنجیره است. رنگ می تواند احساس به وجود آورد و باعث ایجاد تداعیات ذهنی از برند گردد. رنگ های متمایز را باید به دقت انتخاب کرد تا نه تنها ایجاد کننده ی آگاهی از برند، بلکه نشان دهنده ی تمایز نیز باشند. شرکت هایی چون کداک و تیفانی رنگ های اصلی برندشان را علامت تجاری خود کرده اند.

فرم: برای پردازش زبان، مغز به زمان بیشتری نیاز دارد، پس محتوا سومین عنصری است که پس از شکل و رنگ قرار می گیرد.

زنجیره ی شناخت: علم شناخت بررسی می کند که چگونه افراد محرک های حسی را تشخیص می دهند و تفسیر می نمایند. مغز ابتدا شکل ها را می شناسد و به یاد می آورد. تصویر های بصری را می توان به طور مستقیم به یاد آورد و تشخیص داد، ولی واژه ها باید رمز گشایی و به معنا تبدیل شوند.

...علامت های واژه ای...

علامت های واژه ای عبارت از یک یا چند واژه ی ساده هستند.این علامت ها می توانند نام یک شرکت یا سر واژه باشند. بهترین علامت های واژه ای آن هایی هستند که واژه(ها)ی خواندنی را با فونتی متمایز نمایش دهند و عناصر انتزاعی و عناصر تصویری را با یکدیگر یکپارچه سازند. حرف««E خمیده و متمایز در «ِDell» موجب تقویت و فعال شدن این نام تک هجایی می شود. سر واژه یIBM، فراتر رفتن از تغییرات تکنولوژیکی بزرگ در این صنعت را نشان می دهد

...علامت های فرم حروف...

بیشتر طراحان از یک حرف مجزا، به عنوان یک نقطه ی کانونی گرافیکی متمایز در علامت برند استفاده کرده اند. حرف همواره طرحی منحصر به فرد و اختصاصی می باشد که با شخصیت و معنای با اهمیتی القا می شود. فرم حرف به عنوان عامل یادآوری کننده عمل می نماید. مثلM موتورلا یاQ که برای کوئست دیاگنوستیک استفاده می شود.

...علامت تصویری...

علامت تصویری،ازتصویرهای ذهنی قابل شناسایی و معنا داراستفاده می کند. این تصویر ذهنی ممکن است به نام یا فلسفه وجودی شرکت اشاره کند و یا نماد یک ویژگی از برند باشد

...علامت انتزاعی...

 علامت انتزاعی با استفاده از فرم های بصری، یک ایده ی بزرگ یا یکی از ویژگی های برند را انتقال می دهد. این علامت ها از طریق ماهیتشان می توانند ابهام استراتژیک به وجود آورند و برای شرکت های بزرگ با بخش های متعدد و نامرتبط به صورت اثر بخش عمل نمایند. علامت هایی نظیر علامتChase ،پس از ادغام های مکرر هنوز هم باقی مانده اند. علامت های انتزاعی به ویژه برای شرکت هایی که بر خدمات و فناوری مبتنی هستند،اثر بخش می باشند، ولی طراحی خوب آن ها کار سختی است.

...نشانه ها...

نشانه ها علامت های تجاری هستند که نشانگر شکلی می باشند و به صورت جدایی ناپذیری با نام شرکت مرتبط هستند.این عناصر از هم تفکیک ناپذیرند. ظاهر نشانه ها روی بسته بندی فوق العاده است، مثل علامتی که روی یونیفورم سوزن دوزی شده باشد. همان طور که وسایل قابل حمل کوچک تر می شوند و بر تعداد تبلیغات چند برندی با لوگو های یک ششم اینچی افزوده می شود،بزرگ ترین چالش پیش روخوانا بودن نشانه است.

 باین،یک سیستم اعتباری پیش پرداختی است و طوری طراحی شده که امکان کنترل دارایی را به مشتریان مراکشی می دهد. انعطاف پذیری علامت در جا دادن همزمان حروف عربی و لاتین باعث شد این علامت با مخاطب ملی و محلی هماهنگ تر باشد.

...کاراکترها / شخصیت ها...

 انگار زنده است! یک علامت تجاری کاراکتردار، ویژگی ها یا ارزش های برند را در خود  به نمایش می گذارد. کاراکتر ها خیلی زود به محور کمپین های تبلیغاتی تبدیل می شوند و بهترین آن ها به تصویرهای فرهنگی ای می شوند که بچه ها و مشتریان دوستشان دارند.

جان بخشی به اشیا و زنده انگاری آن ها کاری همه گیر و بدون محدودیت زمانی است. همه جا این کار را می کنند و محدودیت زمانی هم ندارد. اما کاراکترها به ندرت عمر طولانی دارند و معمولا لازم است دوباره طراحی شوند و متناسب فرهنگ روز گردند.

 استوارت پی بادی مدیر تبلیغات محصولات لبنی بُردِن، این گاو رابه نام اثری در سال 1939 طراحی کرد.در سال 1948 در زمان تبلیغات ریاست جمهوری 88 درصد آمریکایی ها الزی را می شناختند، ولی فقط 84 درصد توماس دوی کاندیدای جمهوری خواه  را می شناختند.در سال 1957، در جشن صد سالگی بردن، الزی دو قلویی به دنیا آورد که مسابقه ای برای نام گذاری آن دو به راه افتاد. و سه میلیون نامه در پاسخ به این پرسش دریافت شد.

در هر دور از بازی های المپیک یک نشان تازه معرفی می شود که در هزاران حیوان عروسکی به فروش می رسد.

...ظاهر و احساس...

 ظاهر و احساس، زبان بصری است که یک سیستم را اختصاصی و به سرعت قابل شناسایی می کند. همچنین ظاهر و احساس ارائه کننده ی دیدگاه است. این سیستم حمایتی که متشکل از رنگ ها، تصویر،چاپ و ترکیب عناصراست موجب انسجام و تمایز کل برنامه می شود.

ظاهر را رنگ، مقیاس، تناسب، چاپ و حرکت تعریف می کند، ولی احساس تجربی و عاطفی است.

 حتی اگر روی لوگو را بپوشانیم، باز هم باید بتوانید از روی احساس و ظاهر متمایز آن بگویید کدام شرکت است .

 مبنای ظاهر و احساس

طرح:طرح، هوش و ذکاوتی است که دیدنی باشد. پیوند طرح و محتوا تنها پیوندی است که ماندگار خواهد ماند.

ترکیب رنگ ها: سیستم ها می توانند دارای دو ترکیب رنگ باشند: اصلی و جانبی. محصولات یا خطوط هر کسب و کاری می توانند رنگ های خاص خودشان را داشته باشند. یک ترکیب رنگ می تواند دارای یک ردیف رنگ روشن (ملایم) و یک ردیف رنگ اصلی باشد.

تصویرگری:در طبقه بندی محتوا، سبک، نقطه ی تمرکز و رنگ باید در نظر داشته باشیم که تصویر مورد نظرِ عکس، تصویر یا نقاشی است.

تایپو گرافی: سیستم ها معمولا شامل یک یا دو نوع فونت هستند. می توان برای یک برند مشهور و مطرح، فونت خاصی طراحی کرد.

ویژگی حسی:ویژگی های مادی (احساس یک چیز در دستان شما- بافت و وزن)، ویژگی های تعاملی (این که چگونه باز می شود یا حرکت می کند) و ویژگی های صوتی و بویایی (این که چه صدایی دارد و چه بویی می دهد) را هم در نظر داشته باشید.

(0) نظر

ایده آل های هویت برند - قسمت دوم

يکشنبه پنجم 4 1401

...اعتبار...

 شرکت هایی که می دانند چه کسی و مظهر چه چیزی هستند، فرآیند هویت را از جایگاه قوت آغاز می کنند. آن ها برندهایی ایجاد می کنند که پایدار و صادق هستند. بیان برند باید با فلسفه ی وجودی،تاریخچه، فرهنگ،ارزش ها و شخصیت منحصر به فرد سازمان هماهنگ باشد.

...تمایز...

 برندها در رقابت بیسار نزدیک با یکدیگر پیش می روند تا توجه ما را به خود جلب کنند. دنیا جایی پر هیاهو و مملو از انتخاب های مختلف است. چرا مصرف کننده باید یک برند را بهتر از دیگران ببیند وبرگزیند؟ تمایز کافی نیست. برند ها باید تمایزشان را نشان دهند و درک این تفاوت ها را برای مشتریان تسهیل کنند.

 اگر برند شما ناگهان غیب شود، کسی دلتنگش می شود؟ نبود برند خوب، خلاء بزرگی ایجاد می کند.

وقتی همه به راست می روند، شما به چپ بروید.

 اگر می خواهید کسی جای شما را نگیرد همیشه متمایز باشید.

...دوام...

 برندها پیام آور اعتماد هستند.ما با سرعت بسیار بالایی در حال حرکت هستیم و نهادها، فناوری، علم ، سبک زندگی و واژگان نیز با روندی سریع در جریان هستند. مصرف کنندگان نسبت به علامت های تجاری آشنا و قابل شناسایی، احساس اطمینان خاطر می کنند. دوام، با داشتن تعهد به ارزش یک ایده ی بزرگ در طی زمان و ظرفیت پیشی گرفتن از تغییرات به دست می آید.

  علامت های تجاری باید بسیار ماندگار تر از خواسته های روز باشند

...انسجام...

 انسجام ویژگی است که اطمینان می دهد تمام قطعات طوری کنار هم قرار گرفته اند که احساس یکپارچگی به مشتری دست می دهد. لازم نیست خشک و محدود کننده باشد؛ بلکه مبنایی است که برای ایجاد اعتماد، تقویت وفاداری و ایجاد اشتیاق در مشتری طراحی می شود.

 هدف از ایجاد هویت برند فقط هماهنگی سطحی نیست، بلکه انسجام درونی مقصود ماست.

 انسجام چگونه بدست می آید؟

صدای واحد، یک ایده ی محوری پویا: شرکت جایگاه مورد نظر خود و این که چگونه می خواهد از سوی مشتریان درک ودیده شود را به روشنی بیان می نماید. کلیه روش های ارتباطی از سبک بیان با ثباتی استفاده می کنند و حول یک ایده ی محوری پویا تکامل می یابند.

یک استراتژی شرکتی:متناسب با فعالیت شرکت ها در حوزه های کاری مختلف، هماهنگی منجر به آگاهی و پذیرش ابتکار های جدید می شود.

هر نقطه ی تماس: انسجام، از درک نیاز ها و ترجیح های مشتری هدف و تجربه نسبت به برند شکل می گیرد و موجب درک مطلوب از برند می گردد. به هر نقطه ی تماس، به صورت یک تجربه برند نگریسته می شود.

ظاهر و احساس: سیستم هویت برند از نظر ساختاری و بصری یکپارچه است. این سیستم بر مبنای معماری برند یکپارچه شکل می گیرد و از رنگ ها، حروف و فرمت های طراحی شده ی خاصی استفاده می کند. سیستم هویت باعث شناسایی سریع تر شرکت می شود و از ویژگی های برند در رسانه های مختلف پشتیبانی می کند.

کیفیت یکپارچه:کیفیت بالا و یکپارچه از توجه و دقتی نشات می گیرد که در تولید هریک از محصولات و خدمات شرکت رعایت شده است. هرچیزی پایین تر از کیفیت عالی به کاهش ارزش دارایی هم از جنبه ی ضمیر خودآگاه و هم ناخودآگاه منجر خواهد شد.

شفافیت و سادگی: استفاده ی مستمر از یک زبان روشن، در برقراری ارتباط مشتری با محصولات و خدمات به وی کمک می کند تا در میان حق انتخاب های مختلف گیج و سردرگم نشود. نام گذاری منطقی و سازگار با معماری برند حق انتخاب را برای مشتری آسان تر می سازد.

...انعطاف پذیری...

 نوآوری مستلزم برندهایی است که انعطاف پذیری دارند.

 برندهایی که پذیرای تغییرات هستند، باید سیستم هویت برند انعطاف پذیری داشته باشند تا به سرعت، فرصت های جدید بازار را در اختیار بگیرند.

 بهترین خصیصه آینده این است که روز به روز اتفاق می افتد.

 انعطاف پذیری در بازاریابی: یک هویت برند موثر، جایگاه شرکت را بر تغییر و رشد در آینده قرار می دهد. هویت برند باید در دامنه ی گسترده ای ازنقاط تماس با مشتری – از وب سایت تا صورت حساب، از یک وسیله ی نقلیه تا محیط خرده فروشی – فعالانه عمل کند. سیستم خوب موجب تحول روش ها  و استراتژی بازاریابی می شود.

 معماری برند: سیستم های هویت برند باید دارای شاخه های زیادی باشند؛ به عبارت دیگر، بازاریابی هر محصول یا خدمت جدید از طریق معماری برند ماندگار، انعطاف پذیر و منطقی گسترده تسهیل می گردد تا آینده را پیش بینی نماییم.

تازه، مرتبط و قابل شناسایی: کتابچه هویت برند، خلاقیت را در درون پارامترهایی تشویق می کند تا همواره از قابلیت شناسایی سریع برند حمایت نماید. توازن دقیق میان خلاقیت و کنترل این امکان را به وجود می آورد تا به استاندارد های هویت وفادار باشیم و در عین حال اهداف بازاریابی را نیز محقق سازیم.

...تعهد...

برند سرمایه ای است که باید ازآن حفاظت و نگهداری نمود و آن را پرورش داد.

 مدیریت دارایی: مهم ترین ویژگی یک هویت ماندگار، پذیرش مسئولیت و مدیریت این دارایی است که شامل نام برند، علامت های تجاری، سیستم و استاندارد ها می باشد.

...ارزش...

هدف اصلی بسیاری از شرکت ها ایجاد ارزش است. تلاش برای ماندگاری، موجب افزایش ارزش گفتگو با مصرف کنندگان گردیده است. مدل جدید کسب و کار در تمام برندها عبارت است از: مسئولیت پذیری اجتماعی، توجه به محیط زیست و سودآوری.

برند سرمایه ای ناملموس است؛ هویت برند که شامل تمامی جلوه های ملموس از بسته بندی تا وب سایت می شود، این ارزش را تقویت می کند.

 هویت برند یک سرمایه است:به هویت برند به صورت یک ابزار کسب و کار استراتژیک و سرمایه ای نگریسته می شود که از هر فرصتی برای ایجاد آگاهی، افزایش شناخت، انتقال منحصر به فرد بودن و کیفیت و نیز نمایش تمایز رقابتی استفاده می کند. تعهد به استانداردهای یکسان هویت برند و پیگیری مستمر کیفیت، از اولویت های مهم کاری هستند.

(0) نظر

ایده آل های هویت برند - قسمت اول

يکشنبه پنجم 4 1401

ماندگاری بر سر پیام، فلسفه برند است. تنها برندهای برتر با لحنی متمایز صحبت می کنند. چه روی اینترنت، چه موقع گفتگو با فروشنده،چه در نطق رئیس جمهور،شرکت باید همان پیام یکپارجه را منتقل کند.پیام باید به یاد ماندنی، قابل شناسایی و متمرکز بر مشتری باشد.

بیایید چیزی ارائه دهیم تا در موردش حرف بزنند.

در ارتباطات برند، هر ایده ی بزرگ و منسجم با سه پیام کلیدی پشتیبانی می شود.

نگارش خوب به صورت خلاصه و کوتاه است. نباید جمله در برگیرنده ی واژه ی غیر ضروری و پاراگراف در برگیرنده ی جمله ی غیر ضروری باشد؛ همان طور که نباید نقاشی خطوط غیر ضروری و ماشین قطعات غیر ضروری داشته باشد.

...فرهنگ های تعاملی...

جهانی شدن تفاوت های بین فرهنگ ها را کم رنگ کرده است،اما بهترین برند ها به تفاوت های فرهنگی توجه می کنند.

بینش فرهنگی برای هر کسی که بخواهد برند سازی نماید، امری ضروری است. نام گذاری، طراحی لوگو، ایجاد تصویر ذهنی، رنگ، پیام های کلیدی و فضای خرده فروشی نیازمند تیم خلاقی است که به معنا و پیچیدگی تفاوت های ظریف فرهنگی توجه کند.

تنوع:قرن بیست و یکم متنوع است. نام ها،نماد ها و ویژگی های برند نباید در جوامع دینی و قومی مختلف، معانی منفی داشته باشند.

 

 خرده بازار: فرآیند همیشه باید با درک بازار هدف آغاز شود.برای مثال، جمعیت آمریکای لاتین متشکل از کشورهای مختلفی است که هر کدام زبان اسپانیایی را به گونه ی متفاوتی صحبت می کنند،واژگان عامیانه و لهجه های مختلفی دارند و از ویژگی های ظاهری متفاوتی برخوردارند.

 با کمک متخصصان بومی،اعضای تیمتان را در فرهنگ مشتریانتان فرو برید.ادراک ها، ارزش ها، رفتارها و روندها را کشف کنید.

 رنگ: هر فرصتی میراث منحصر به فرد خودش را دارد. از نظر تاریخی،رنگ سفید در چین تداعی کننده ی عزا و رنگ زرد در کره به معنای کانون زندگی است.

 نام گذاری: برخی نام های انگلیسی در زبان های دیگر معانی ای دارند که اصلا مقصودمان نیست. برای مثال، شورلت یکی از محصولاتش را نووا نام گذاری نمود وبعد از رونمایی ومعرفی آن متوجه شد که این واژه در زبان اسپانیایی یعنی«حرکت نمی کند».

 نماد ها:شمایل شناسی تصویری می تواند محدودیت های زبان را از بین ببرد. نمادی که در یک فرهنگ معنای مقدس یا مثبت دارد، ممکن است در فرهنگ دیگر،معنایی به همان اندازه منفی داشته باشد.

 متخصصانی را بیابید که بتوان به آنان اعتماد کرد. غالبا تفاوت ها و روندهای ظریف فرهنگی برای افراد خارجی نا مشهود است و فقط ساکنان بومی آن ها را درک می کنند.

 

ایده آل های هویت برند

...نگاه اجمالی...

معیارهای کارکردی:

چشمگیر،به یاد ماندنی و مناسب است.                        

   از نظرحقوقی قابل حفاظت است.

به سرعت قابل شناسایی است.                                   

 ارزش ماندگاری دارد.

تصویر ذهنی با ثباتی از شرکت ارائه می دهد.       

          در رسانه ها و مقیاس های مختلف به خوبی عمل می نماید.

شخصیت شرکت را به روشنی انتقال می دهد.  

                هم به صورت سیاه وسفید و هم به صورت رنگی به کار می رود.

 ایده آل های هویت:

چشم انداز: اساس کار و آرمان بهترین برند ها، چشم انداز مناسب همراه با رهبری اثر بخش،فصیح و با اشتیاق است.

معنا: برند های برتر مظهر ایده ی بزرگ، یک موقعیت استراتژیک، مجموعه ای از ارزش های تعریف شده و صدایی متفاوت هستند.

اعتبار(اصالت):اعتبار بدون سازمانی که در مورد بازار، جایگاه یابی، پیشنهاد ارزش و تمایز رقابتی خود شفاف نباشد، امکان پذیر نیست.

تمایز: برندها همیشه در رده ی کسب و کارشان با یکدیگر رقابت می کنند ودر سطح دیگر در حال رقابت با تمام برنده هایی هستند که توجه، و وفاداری و پول ما را می خواهند.

دوام: دوام یعنی در دنیایی که همیشه در جریان است و تغییراتش غیر قابل پیش بینی است، عمر طولانی داشته باشیم.

انسجام: هر وقت مشتری برندی را تجربه می کند،برند باید به نظرش آشنا باشد و اثر مطلوب بگذارد. لازم نیست انعطاف ناپذیر و محدود کننده باشیم تا نشان دهیم یک شرکت هستیم.

انعطاف پذیری: هویت برند موثر،شرکت را به سمت تغییر و رشد در آینده جایگاه یابی می کند.چنین برندی از استراتژی رو به رشد پشتیبانی می کند.

تعهد: سازمان ها باید سرمایه های خود را- از جمله نام برند، علامت های تجاری، سیستم های یکپارچه فروش و بازاریابی و استاندارد ها- فعالانه مدیریت کنند.

ارزش: ایجاد آگاهی، افزایش شناخت، انتقال منحصر به فرد بودن و کیفیت و نیز بیان تمایز رقابتی، نتیجه های قابل سنجشی را فراهم می آورند.

...چشم انداز...

 داشتن چشم انداز نیازمند شهامت و شجاعت است. ایده های بزرگ، بنگاه های اقتصادی، محصولات و خدمات در دست کسی باقی خواهد ماند که می تواند چیزی را که دیگری نمی بیند تصور کند و چنان سرسخت است که هر چه باور دارد می تواند انجام دهد را ارائه کند. پشت هر برند موفقی انسان مشتاقی است که دیگران را تشویق می کند آینده را متفاوت ببینند.

...معنا...

 برند های برتر مظهر یک ایده ی بزرگ، یک موقعیت استراتژیک، مجموعه ای از ارزش های تعریف شده و صدایی متفاوت هستند. نماد ها ظرفی برای معنا هستند. نماد ها با تکرار و درک معنای آنها از سوی مردم قدرتمندتر می شوند. نماد ها سریع ترین شکل ارتباطات هستند که انسان می شناسد.

 نماد ها هوش، تخیل و احساس ما را به کار می گیرند.

 معنا خلاقیت را به وجود می آورد: طراحان، معنا را به فرم و اصطلاح بصری منحصر به فرد تبدیل می کنند. معنا باید به گونه ای باشد که بتوان آن را درک کرد، انتقال داد و تایید نمود. کلیه ی عناصر سیستم هویت برند باید دارای چارچوب معنا و منطق باشند.

 معنا با گذر زمان تغییر می یابد:همان طور که شرکت ها رشد پیدا می کنند،کسب و کارشان ممکن است به طور چشمگیری تغییر یابد. به همین ترتیب، معنایی را که یک علامت تجاری به خود می گیرد نیز ممکن است از معنای اولیه اش متفاوت گردد. لوگو قابل رویت ترین بخش برند و یادآور مستمر برند است.

 لوگو دروازه ی ورود به برند است.

 پرچم فکر:پرچم یک ملت با طرح آن آغاز می شود. شکل ها و رنگ های متفاوت به منظور معنا بخشی نمادین به پرچم انتخاب می گردند. هر پرچم منحصر به فرد است و تفاوت بسیاری با سایر پرچم ها دارد.دیدن پرچم احساس غرو، اشتیاق یا تحقیر را برمی انگیزد.لوگوها نیز همین طور هستند.

 مرسدس بنز:زمانی که گوتلیب دایملر لوگوی مرسدس بنز را در سال 1909 ایجاد کرد، ابتدا نمادی ساده از ستاره ای سه گوش بود که تسلط شرکت بر« دریا،هوا و زمین » را نشان می داد. حالا این علامت تجاری نشانه ی نخستین و بهترین خودروی تجملی و سریع در جاده هاست. در قرن پیش این نشانه خیلی ساده تر شد؛ به طوری که به خوبی قابل شناسایی است.

 اپل: مشتریان اپل به سرعت به این برند تعصب پیدا کردند. لوگوی اپل را که می بینند نوآوری و شوق یادشان می آید. این لوگو را راب جانف در سال 1976طراحی کرد. سیب گاز زده ای که نماد دوستانه ای برای دانش است؛ و چنان که معمولا فکر می کنند بیانگر هرج و مرج طلبی در دنیای کامپیوترهای خانگی است. لوگوی اولیه با نوارهای رنگین پر شده بود که امروزه نمادی تک رنگ است.

نایکی: نایکی از نام های الهه ی پیروزی در یونان گرفته شد.لوگوی نایکی که الهام گرفته از یک بال بود، توسط کارولین  دیوید سن در سال 1971 طراحی شد و ارتباط معنا دار با شرکتی داشت که کفش دو و میدانی به بازار عرضه می نمود. در سال 1988 کمپین تبلیغاتی «همین کار را حتما انجام بده » نایکی به شعار نسلی از ورزشکاران تبدیل شد. وقتی مصرف کننده علامت آن را که به «خش خش » معروف شده است، میبیند، از این ایده ی بزرگ الهام می گیرد تا شعار نایکی را عملی سازد.

 سیستم رتبه بندی ساختمانی سبز، رهبر طراحی انرژی و محیط (LEED) دنیا را تشویق می کند با استفاده از ابزار ها و راهکارهای همه پذیر و استاندارد، ساختمان سازی سبز را انجام دهند و علاوه بر تشویق، این کار را سرعت هم می بخشد. این علامت روی هر ساختمانی باشد، جلب اعتماد می کند. این نشان به ما می فهماند که پروژه ی این ساختمان خود را در برابر محیط مسئول می داند و برای زندگی و کار جای مناسب وسالمی است.

 چشم CBS نیم قرن نماد این شبکه ی تلویزیونی بوده است. این نماد بی تغییر مانده است و کیفیت قدرتمند اولیه و خاصیت همه چیز بینش را حفظ کرده است. الهام اصلی این نماد که امروزه در تمام جهان شناخته شده است، از نقاشی چشم انسان می آید که برای محافظت از چشم زخم روی انبارهای شیکر می کشیدند. این طرح را ویلیان گلدن کشید ویکی از نخستین نمادهایی بود که وی به نمایش درآورد.

  میتسوبیشی مظهر کیفیت، قابلیت اعتماد و تجسم 130 سال تعهد به کسب اعتماد و اعتبار نزد تمام مردم دنیاست. حفظ این علامت تجاری که یاتارو ایواساکی آن را طراحی نمود،بالاترین اولویت کاری است. هر لوزی نشانگر اصلی محوری است: مسئولیت پذیری شرکت در برابر جامعه، انسجام و عدالت، تفاهم جهانی از طریق تجارت.

(0) نظر

معماری برند

شنبه چهارم 4 1401

به سلسله ی مراتب برندها در یک شرکت مجزا، معماری برند گفته می شود.معماری برند نشانگر ارتباط شرکت مادر با شرکت های وابسته، محصولات وخدمات است و باید منعکس کننده ی استراتژی بازاریابی شرکت باشد. به منظور رشد و بازاریابی موثرتر ایجاد سازگاری،نظم بصری و کلامی، تفکر و نیت میان عناصر گوناگون شرکت از اهمیت بالایی برخوردار هستند.

هر شرکت یا موسسه ی در حال رشدی نیازمند ارزیابی این مطلب است که کدام استراتژی معماری برند رشد آینده ی شرکت را تضمیین خواهد نمود. بیشتر شرکت های بزرگ فروشنده ی محصولات وخدمات دارای ترکیبی از استراتژی ها هستند.

فدکس نمونه ای از معماری برند یکپارچه است. این برنامه که توسط لاندور اسوسییتز طراحی شده است، از رنگ به منظور معرفی برندهای فرعی استفاده می کند.

انواع معماری برند:

 1- معماری برند یکپارچه: با استفاده از یک برند اصلی،قوی و مجزا ایجاد می شود. انتخاب مشتریان بر اساس وفاداری به برند خواهد بود. برای مصرف کننده شخصیت و تعهد برند، از ویژگی ها و مزایای آن مهم تر است. در تعمیم های برند، از هویت برند مادر و عوامل توصیف گر عمومی استفاده می شود.

گوگل + گوگل مپس                        

فدکس + فدکس اکسپرس

جی ای + جی ای هلث کر

ویرجین + ویرجین موبایل

ونگارد +ونگارد ای تی افز

2- معماری برند تایید شده: از طریق ایجاد سینرژی بازاریابی میان محصول، بخش و برند مادر ایجاد می شود. محصول وبخش توصیف روشنی در بازار دارند و از تداعیات ذهنی،تایید و شهرت برند مادر سود می برند.

آی پاد + اپل

پولو + لارف لارن

اُرِا ُ+ نبیسکو

نِیوی سیلز + دِ  یواس نِیوی

3- معماری برند کثرت گرا: از طریق مجموعه ای از برندهای آشنا و مشهور در نزد مصرف کننده ایجاد می شود. ممکن است نام شرکت مادر برای مصرف کننده نامعلوم یا بی اهمیت باشد و تنها برای شرکت سرمایه گذار مشخص باشد. بسیاری از شرکت های مادر، سیستمی را برای پشتیبانی از شرکت ایجاد کرده اند که سومین بخش می باشد.

وارتون (دانشگاه پنسیلوانیا)

تانگ (کرفت فودز)

شکلات گودیوا (سوپ کمپبل)

ریتز کارلتون (ماریوت)

مایونز هلمن (یونیلور)

شعارهای تبلیغاتی

 شعارهای تبلیغاتی با ایجاد پاسخ احساسی، موجب تاثیرگذاری بر رفتار خرید مصرف کنندگان می شوند. شعار تبلیغاتی جمله ی کوتاهی است که جوهره، شخصیت و جایگاه سازی برند یک شرکت را در خود خلاصه می کند و شرکت را از رقبایش متمایز می سازد.

عمر شعار تبلیغاتی از لوگو کوتاه تراست. شعار تبلیغاتی نیز همانند کمپین های تبلیغاتی در معرض تغییرات بازار و سبک زندگی قرار دارد. شعارهای تبلیغاتی به نحو فریبنده ای ساده هستند، ولی در عین حال دل بخواهی نیستند. آن ها حاصل یک فرآیند استراتژیک و خلاقانه ی سخت می باشد.

 شعار تبلیغاتی یک شعار،فلسفه ،بیانیه، یا اصل راهنماست و به توصیف، بیان یا ایجاد یک علاقه کمک می کند.

ریشه ی واژه ی « شعار تبلیغاتی » در انگلیسی واژه ی گالیک است که به وسیله ی قبایل اسکاتلندی به کار برده می شد و به معنای «فریاد جنگ» است.

 ویژگی های اساسی شعار تبلیغاتی:

کوتاه، متمایزاز رقبا، منحصر به فرد، نشانگر جوهره و جایگاه برند، تلفظ و یادآوری آسان، فارغ از هر گونه معنای منفی، نمایش با فونت کوچک، قابل حفاظت و تبدیل به علامت تجاری، ایجاد پاسخ احساسی، تقلید و خلق آن مشکل

 شعارهای تبلیغاتی،فروش را افزایش می دهند و بهترین آنها پاسخ احساسی ایجاد می کنند.

نمونه هایی از شعرهای تبلیغاتی:

 1- دستوری: به انجام دادن کاری دستور می دهد و غالبا با یک فعل آغاز می شود.

یوتیوب: خودتان را پخش کنید.

نایکی: همین الان انجامش بده.

مینی کوپر: بیایید از موتور استفاده کنیم.

هیولت پاکارد: نوآوری کنید.

اپل: متفاوت بیندیش.

توشیبا: تقلید نکنید. رهبری کنید.

میچوال اوماها: همین امروز شروع کنید.

ویرجین موبایل: بی برنامه زندگی کنید.

اوت وارد بوند: بزرگ تر زندگی کنید.

2- توصیفی: خدمات،محصول یا تعهد برند را توصیف می کند.

فیلیپس: حس و حساسیت

پی ان سی: تفکری در پشت پول

تارگت: بیشتر انتظار داشته باشید و کمتر بپردازید.

کانسنتریکس: انسان ،فرآیند ،نتیجه

ام اس ان بی سی:تمام تصویر

ارنست و یانگ: از فکر تا پایان

آل استیت:کار را به کاردان سپرده اید.

جی ای: تخیل در کار

3- مبالغه آمیز: خودش را به عنوان بهترین شرکت آن طبقه ی محصول جایگاه یابی می کند.

دبیرز: الماس همیشه ماندگار است.

بی ام و: اوج رانندگی

لوفت هانزا: راه بهتری برای پرواز نیست.

گارد ملی: بهترین وضعیت برای آمریکایی ها

هوچست: آینده در علوم زندگی

4- تحریک کننده: تحریک کننده ی فکر،اغلب یک پرسش.

سیرز: چه جای دیگری؟

مایکروسافت: امروز میخوای کجا بری؟

مرسدس بنز: چه چیز باعث ماندگاری یک نماد می شود؟

شورای لبنیات: شیر دارید؟

5- خاص: رده بندی کسب وکار را روشن می کند.

اچ اس بی سی: بانک منطقه ای دنیا

نیویورک تایمز: هر اخباری که مناسب چاپ است

اولای: پوستی را که دارید، دوست داشته باشید.

فولکس واگن: به راننده نیاز داریم.

ای بی: شکار شاد

مینولتا: لوازم تصویرگری

(0) نظر

اصول انتخاب نام برند

شنبه چهارم 4 1401

اگر نمی توانید خود را یکه تاز عرصه بدانید، باید کسب و کارتان را اصلاح کنید نه برندتان را. اول با یک سکوی محکم آغاز کنید تا بتوانید ارزش برندتان را به طور موثر نشان دهید.

بیانیه یکه تازی

چه چیز: تنها(دسته بندی)

چگونه: که (خاصیت تمایز)

چه کسی: برای (مشتری)

کجا: در (جغرافیای بازار)

چرا: کسی که (وضعیت نیاز)

چه وقت: در طول(روندی که آن موقع در جریان است)

 

مثال: هارلی دیویدسون

چه چیز: تنها سازنده ی موتور سیکلت

چگونه: که موتور سیکلت های بزرگ و پر سرو صدا می سازد

چه کسی: برای پسرانی که خود را خیلی مرد می بینند(یا میخواهند ببینند)

کجا: اغلب در ایالات متحده آمریکا

چرا: برای کسانی که می خواهند به گروه گاو چرانان(جوانان موتور سوار خیابانی)ملحق شوند

چه وقت: در عصر کاهش آزادی های فردی

 

ایده ی بزرگ

زمانی که دایره تمرکز خود را محدود سازید، برند قوی تر می شود.

شعار برخی از کمپانی ها:

اپل: متفاوت فکر کنید.

هارلی دیویدسن: شور واشتیاق موتور سواری

تارگت: بیشتر انتظار داشته باشید. کمتر بپردازید.

دیسنی: مردم را شاد می کند.

ای بی:بازار اینترنتی جهان

ویرجین موبایل: بدون برنامه زندگی کنید.

یونیلور: به زندگی شور ونشاط می بخشیم.

جی ای: تخیل در کار

ولوو: ایمنی

متد: مردم در برابر کثیفی

فدکس: دنیا سر وقت

کوکاکولا: شادی در یک بطری

مینی کوپر: بیایید موتور بازی کنیم

تجربه ی مشتری

حق انتخاب های گسترده در هنگام خرید، شرکت ها را ترغیب نمود تا به منظور جذب وحفظ مشتریان،تجربه از برند را ارتقا دهند. هر تماس از سوی هر مشتری به منزله ی فرصتی است برای ارتقا تماس احساسی. تجربه خوب به ایجاد علامت مثبت منجر می گردد، در حالی که تجربه ی بد از دست رفتن فرصت وضربه خوردن برند را موجب می شود.

حتی عادی ترین تعامل ها را می توان به تجربه های فراموش ناشدنی تبدیل نمود.

لحظه ی انتخاب: دنوان / گرین لحظه انتخاب را برای میهمانان یک هتل شناسایی نمودند که شامل دیدن هتل از بزرگراه، قدم زدن در لابی جلویی هتل و تماشای فضای داخلی یک اتاق بود. به هریک از نقاط تماس به عنوان فرصتی نگریست که تجربه ی به یاد ماندنی و مثبتی برای پشتیبانی از فرهنگ برند شرکت ایجاد می نماید.

نام ها

نام مناسب به زمانی خاص محدود نیست، پرتوان وخستگی ناپذیر است، تلفظ و یادآوری آن آسان است،مظهر و نشانه ی چیزی است و تعمیم برند را آسان می سازد. صدایش ریتم دارد. در متن ایمیل ودر لوگو ازظاهر خوب وزیبایی برخوردار است. نامی که به درستی انتخاب شده باشد، یکی از دارایی های ضروری برند است و در تمامی روزهای هفته و تمامی ساعات شبانه روز در خدمت برند می باشد.

انتخاب نام اشتباه برای یک شرکت،محصول یا خدمت می تواند-از طریق عدم برقراری ارتباط با افراد،یا عدم تلفظ صحیح یا یادآوری آن- به بی اثر شدن فعالیت های بازاریابی منجر گردد.

نام گذاری مستلزم رهیافتی خلاق،منظم و استراتژیک است.

نام درست تخیل را اسیر خودش می کند و شما را به افرادی که می خواهید به آنان دسترسی پیدا کنید،مرتبط می سازد.

زوم،که یک شبکه تلویزیونی همگانی است، دارای «شاخه های زیادی» است.تعمیم های برند زوم عبارت اند از:zoomers،zoomerang،zoomnooz،zoomzones،zoomphenom،cafezoom، zoom noodle

کبوتر با کبوتر باز با باز – کند همجنس با همجنس پرواز:

Twitter ، tweet ،twittersphere  

 ویژگی های نام موثر:

1- معنا دار: نام، اطلاعات لازم را در مورد جوهری برند انتقال می دهد. نام از تصویر ذهنی ای که شرکت می خواهد به مخاطبان خود انتقال دهد، پشتیبانی لازم را می کند.

2-متمایز: این نام منحصر به فرد است. به آسانی در ذهن می ماند، تلفظ و نوشتن آن نیز آسان است.این نام از رقبایش متمایز است.

3-آینده گرا: نام خوب شرکت را در جایگاه رشد، تغییر و موفقیت قرار می دهد.دوام و ماندگاری دارد و شرکت را از اتفاق ها وپیشامد ها حفظ می کند. نام خوب دارای شاخه های زیادی است.

4- ماژولار: به شرکت اجازه می دهد تا تعمیم های برند را به آسانی اجرا کند.

5- قابل حفاظت: نام را می توان مالک شد و به علامت تجاری تبدیل نمود.قلمرو آن در دسترس است.

6- مثبت:در بازار های مورد نظر معنای مثبت دارد. معنای خیلی منفی ندارد.

7- تصویری:در نمایش گرافیکی یک لوگو، متن و معماری برند خود را به خوبی نشان می دهد.

انواع نام ها

1 - بنیان گذار:بسیاری از شرکت ها از نام بنیان گذارشان جهت نام گذاری استفاده کرده اند. بن و جری، مارتا استوارت، رالف لورن، خانم فیلدز.حفاظت از این نام آسان تر است. خود بینی را ارضا میکند. نقطه ی ضعف اصلی این است که ارتباط تفکیک ناپذیری با یک انسان واقعی دارد.

2- توصیفی: این نام ها، ماهیت کسب و کار را نشان می دهند. مثل« اسباب بازی هستیم»،«افراد جالب را بیابید» یا «تجارت الکترونیک». مزیت نام های توصیفی این است که به روشنی نیت کسب و کار را بیان می کنند. نقطه ی ضعف بالقوه ی آن این است که ممکن است شرکت رشد کند و دامنه ی فعالیت آن متنوع گردد؛ ولی نام هنوز محدود کننده باقی بماند.حفاظت از برخی نام های توصیفی دشوار است، زیرا بسیار عمومی(ژنریک) هستند.

3- ساختگی : نام های ساختگی همانند کداک، زیراکس یا تیوو متمایز هستند و حق حفاظت از حقوق معنوی آن ها آسان تر است.اگر چه شرکت باید میزان قابل ملاحظه ای از سرمایه اش را صرف آموزش بازار در مورد ماهیت کسب و کار،خدمات یا محصولش نماید. هاگن داز یک نام غیر انگلیسی ساختگی است که در بازار مصرف کننده اثر بخشی بسیار بالایی داشته است.

4- استعاره: در این نوع نام ها، از اسم چیزها، مکان ها، افراد، حیوانات، فرآیندها، نام های اسطوره ای یا واژگان خارجی استفاده می کنند تا به یکی از ویژگی های شرکت اشاره نمایند. نام هایی همانند نایکی و پاتا گونیا تصویر زیبایی را در ذهن مخاطبان خود مجسم می کنند و اغلب داستان زیبایی برای گفتن دارند.

5- سرواژه: هم به خاطر سپردن این نام ها کار دشواری است و هم حفظ حقوق مادی و معنوی آن ها. شرکت های آی بی ام وجی ای تنها زمانی معروف شدند که نامشان را با تلفظ کامل مطرح کردند. واژه های اختصاری بسیار زیادی به عنوان نام وجود دارنند که به خصوص یادگیری نمونه های جدید آن ها کاری بسیار مشکل و مستلزم سرمایه گذاری زیاد در تبلیغات می باشد.DKNY، AARP، USSA، CNNنمونه های دیگری از روش واژه ی اختصاری هستند.

6- هجای جادویی: برای ایجاد برخی نام ها هجای واژه را طوری تغییر می دهند تا نامی متمایز وقابل حفاظت همانند سینگولار و نت فیکس ساخته شود.

7- ترکیبی از روش های فوق: برخی از بهترین نام ها، از ترکیب انواع اسم ها به وجود می آیند. سینگولار وایرلس،سیتی بنک و هوپ کوکیز نمونه های بارزی از این روش هستند. مصرف کنندگان و سرمایه گذاران عاشق نام هایی هستند که بتوانند آن ها را درک کنند.

(0) نظر

برند چیست و برندسازی چگونه است؟

شنبه چهارم 4 1401

برند چیست؟

برند قوی حتی در بازار شلوغ هم خودش را نشان می دهد.

برند نمایانگراحساس یک فرد در مورد یک محصول،خدمت یا شرکت است.

چه کسی هستید؟چه کسی باید این را بداند؟چگونه خواهند فهمید؟چرا برایشان اهمیت دارد؟

برند سه وظیفه اصلی دارد

جهت یابی :برندها به انتخاب مشتریان از میان مجموعه ی  انتخاب های متعدد کمک میکنند.

اطمینان:برندها ویژگی ذاتی محصول یا خدمات را انتقال می دهند و به مشتریان اطمینان می دهند که انتخاب درستی کرده اند.

تعهد :برندها از تصویر،زبان و تداعیات ذهنی متمایز استفاده می کنند تا مشتریان را ترغیب نمایند خود را با این برند تعیین هویت کنند.

برای بودن آنچه می توانستید باشید،هیچ وقت دیر نیست.

منظور از نقاط تماس،تمام جاهایی است که مشتریان  شما با محصولات شما ،ارتباط برقرار می کند .در تمامی نقطه های تماس،باید مشتریان را ازهویت برند خود مطلع سازیم.

بهترین برندها،بینش و خرد را در کنار تخیل و مهارت قرار می دهند.

هویت برند چیست؟

هویت برند،ملموس است و موجب جلب احساسات می شود.می توانید آن را ببینید،لمس کنید، در دست بگیرید،بشنویدو حرکتش را تماشا کنید. هویت برند موجب شناخت می شود، تمایز را بیشتر می کند و معانی وایده های بزرگ را در دسترس قرار می دهد. هویت برند عناصر پراکنده را می گیرد و در یک سیستم کل یکپارچه میسازد.

یک چشم می بیند و دیگری احساس می کند.

علامت های تجاری کوتاهترین، سریع ترین و منحصر به فرد ترین شکل ارتباطات در دسترس هستند.

در خلق و ایجاد برند ها،طرح نقش مهمی ایفا می کند. طرح در عوامل ناملموس-احساسات، بافت وجوهره-که بیشترین اهمیت را نزد مشتریان دارند،تمایز ایجاد کرده، به آنها تجسم می بخشد.

برند سازی چیست؟

برند سازی فرایندی منظم است که برای ایجاد آگاهی و افزایش وفاداری مشتری استفاده می شود. این کار مستلزم دستورهای سطوح بالا و آمادگی لازم برای سرمایه گذاری در آینده است. برند سازی استفاده از هر فرصتی است تا بگوییم چرا مردم باید یک برند را نسبت به سایر برند ها انتخاب نمایند.

انواع برند سازی

برند سازی مشارکتی: مشارکت با برندی دیگر جهت دستیابی به هدف.

برند سازی دیجیتال: وب سایت، رسانه های اجتماعی،بهینه سازی موتور جستجو،استفاده از وب برای تجارت.

برند سازی شخصی: روش هر فرد برای ایجاد اعتبار و شهرت برای خودش.

برند سازی علی: برندتان را با یک نیت خیر خواهانه همسو کنید.یا مسئولیت اجتماعی شرکت.

برند سازی کشوری: تلاش برای جذب توریست و کسب وکار.

...چرا سرمایه گذاری؟...

امروزه، برند ها را در ترازنامه ی بسیاری از شرکت ها قرار می دهند. اغلب، ارزش ناملموس برند بیشتر از دارایی های ملموس شرکت می باشد.

دلایل سرمایه گذاری بر روی هویت برند :

1-خرید را برای مشتری تسهیل می نماید :هویت برند خوب- از هر شرکتی،با هر اندازه و در هر مکانی- نشان دهنده تصویر ذهنی قابل شناسایی، متمایز و حرفه ای است و موفقیت برند را تسریع می کند. هویت برند به کنترل ادراک افراد از یک شرکت و تمایز آن از رقبایش کمک می نماید.

 هویت موثر، شامل عناصری همچون اسمی که به سرعت به خاطر می آید یا طرح بسته بندی متمایز برای یک محصول می باشد.

2-فروش را برای فروشنده تسهیل می نماید:هویت برند استراتژیک بر مخاطبان و فرهنگ های مختلف تاثیر گذار است تا آگاهی ایجاد نماید و درک کاملی از شرکت و نقاط قوتش به وجود آورد. هویت موثر با نمایان ساختن اطلاعات، در جستجوی آن است تا به روشنی ارزش منحصر به فردی را که توسط شرکت ارائه می شود،به همگان انتقال دهد.

3-ایجاد ارزش ویژه برای برند را تسهیل می کند:افزایش ارزش سهامداران، هدف تمامی شرکت هاست. یکی از با ارزش ترین دارایی های شرکت ها برند یا شهرت و اعتبار آن است.

هویت برند قوی به ایجاد ارزش ویژه ی برند- از طریق افزایش قابلیت شناسایی، آگاهی و وفاداری مشتری به شرکت- کمک خواهد کرد واین کار نیز به موفقیت بیشتر شرکت خواهد انجامید.

برندها دارایی های ناملموسی هستند که به طور میانگین 75درصد از ارزش کل شرکت را رقم می زنند.

...استراتژی برند...

استراتژی برند موثر،ایده ی هماهنگ کننده ای است که تمامی رفتار ها،اقدام ها و ارتباطات حول آن شکل می گیرند

استراتژی برند بر مبنای یک چشم انداز شکل می گیرد، با استراتژی کسب و کار همسو است، در ارزش ها و فرهنگ شرکت ریشه دارد و منعکس کننده ی درک عمیقی از نیازها و ادراک های مشتری می باشد. استراتژی برند تعیین کننده ی جایگاه یابی،تمایز،مزیت رقابتی ویک پیشنهاد ارزشی منحصر به فرد است.

استراتژی برند باید با تمامی ذی نفعان هماهنگ باشد: مشتریان خارجی،رسانه ها و مشتریان داخلی(همانند کار کنان، هیئت مدیره، تامین کنندگان اصلی).

 استراتژی برند نقشه ی راهی است که بازاریابی را راهبری می نماید، فروش بیشتر برای فروشندگان را تسهیل می کند و برای کارکنان وضوح، معنا و الهام را به ارمغان می آورد.

هدف استراتژی برند، هم راستا سازی چشم انداز سازمان با تجربه ی مشتریانش است.

چه کسی استراتژی برند را تدوین می کند؟

معمولا یک تیم این کار را می کند نه یک نفر به تنهایی.استراتژی برند حاصل گفتمان گسترده میان مدیر عامل، بازاریابی، فروش، تبلیغات، روابط عمومی، عملیات (تولید) وتوزیع است. شرکت های جهانی اغلب استراتژیست های برند را  به خدمت می گیرند: متفکران و صاحب نظران مستقل، شرکت های بازاریابی استراتژیک و مشاوران برند. اغلب از افراد خارج سازمان استفاده می شود که متفکرانی خلاق با تجربه ی استراتژیک هستند و به مشخص ساختن آنچه شرکت در این حوزه دارد، کمک می نمایند.

...جایگاه یابی...

پشتیبان هر برند اثر بخش، استراتژی جایگاه یابی آن است که برنامه ریزی، بازاریابی و فروش را به حرکت وا می دارد.در بازاری که به طور مستمر در حال تغییر است و مصرف کنندگان با محصولات و پیام های گوناگون اشباع شده اند، جایگاه یابی تکامل میابد تا فرصت ها ی مناسب خلق نماید. جایگاه یابی از تغییرات جمعیت شناختی، فناوری، چرخه های بازاریابی،روند های مصرف کننده و شکاف های بازار بیشترین استفاده را می نماید تا شیوه های جدیدی برای جذب مشتریان پیدا نماید.

جایگاه یابی یک مفهوم انقلابی در برند سازی است که توسط ال ریس و جک تراوت در سال1981 ارائه شد. آنان جایگاه یابی را به صورت چارچوبی تعریف نمودند که شرکت ها بر اساس آن برندشان را ایجاد می نمایند، برای برنامه هایشان استراتژی می سازند و روابط خود را با مشتریان گسترش می دهند. جایگاه یابی آمیخته ی قیمت، محصول، ترویج و توزیع – چهار بعد تاثیر گذار بر فروش – را در نظر می گیرد.

ریس و تراوت معتقدند که هر شرکتی باید جایگاه خود را در ذهن مشتریان ایجاد نماید و نیازهای مشتریان، نقاط قوت و ضعف شرکت و دور نمای رقابت را مد نظر قرار دهد. این مفهوم هنوز هم در تمامی ارتباطات بازاریابی، برندسازی و تبلیغات، مفهومی اساسی و بنیادی است.

جایگاه یابی موانع بازارهای بیش از حد اشباع شده را از میان بر می دارد و فرصت های جدیدی را به وجود می آورد.

(0) نظر
X